👈🏻 دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. گریه‌مون وقتی شروع شد که گفت:«به درک که نمی‌تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی‌تونم بازیگر بشم.» آخه عشق سینما بود. فیلم "سینما پارادیزو" رو صد بار دیده بود. سی‌دی "تایتانیک" رو اون برای همه‌ی ما آورده بود. معلم ریاضی‌مون وقتی حالِ ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت:
«خدا رو چه دیدی؟ شاید شد.»
یادمه همه ی ما عصبی شدیم، چون حرف‌ش بیشتر شبیه به یه دل‌داری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره...
چند شب پیش توو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته. مثل همون روز توو مدرسه گریه‌م گرفت.
فکر می‌کنی رسیدن به آرزوت محاله؟!
نمی‌دونم چطوری ولی «خدا رو چه دیدی؟ شاید شد.»
Avatar of it.hamid_

it.hamid_

2024-03-22 19:22:53

son you know once you start there's no going back